به نام معشوقه ی حقیقی که وفایش ازلی و ابدی است !
هر خزانی را بهاری ست
و هر بهاری را خزانی
مرگ و زندگی چنان در هم تنیده اند
که گیاه با خاک
آنسان از هم جدایند
که آسمان از زمین
راستی چه چیز می تواند جاذبه ی خاک را بشکند
و ما را از این سیاره ی کوچک معلق به بیکرانه ها ببرد ؟
به راستی که حقیقت زندگی عشق است
و زندگی بدون عشق سرابی بیش نیست
چگونه می توان جاودانه شد و حصار زندگی و ترس از مرگ را شکست و از هر دو فراتر رفت ، چگونه؟
یاحق